علی(ع) در نظر خلفا و علمای اهل سنت
تبيان فهرج
کانون فرهنگی مذهبی شهید کاظم حسینی مسجد موسی ابن جعفر

علی(ع) در نظر خلفا و علمای اهل سنت

 

علی(ع) در نظر خلفا و علمای اهل سنت:[466]

«خلیفۀ دوم در مورد فضائل امیرالمؤمنین(ع)می گوید: علی دارای سه فضیلت است که اگر یکی در من بود، برایم از شتران سرخ موی ارزش بیشتری داشت:  اول؛ فاطمه دختر پیامبر، همسرش بود. دوم؛ پیامبر درِ تمام خانه ها را به مسجد بست و تنها درِ خانۀ علی را به مسجد گشود*. سوم؛ پیامبر روز قبل از فتح خیبر فرمود: فردا پرچم را به دست کسی می دهم که خدا و پیامبرش او را دوست می دارند و او نیز خدا و پیامبرش را دوست می دارد، و فردای آن روز پرچم را به علی داد».[1]

* پیامبر(ص) فرمود تنها خانۀ کسانی که آیۀ تطهیر در موردشان نازل شده است باید به مسجد راه داشته باشد، زیرا دیگران ممکن است در حالی که ناپاک هستند وارد مسجد شوند.

عمربن خطّاب گفت: «به خدا که شایسته ترین فردی که مردم را به طریق حق وادار نماید علی است اگر به خلافت برسد».[2]و نیز از همو به روایتی دیگر:  «اگر علی خلافت را به دست بگیرد، قطعاً مردم را به حق مبین و صراط مستقیم وادار خواهد نمود».[3]

عمربن خطاب می گوید: «تعجب من از این که علی بن ابیطالب بر تمام مسائل علمی، قضایی و فقهی احاطه دارد، نیست، بلکه تعجب من از این است که او هرگونه سؤال مشکلی را در هر موردی که باشد بلافاصله و فوری و بدون اندیشه و تأمل پاسخ می دهد».[4]

عمربن خطّاب به عبدالله بن عباس گفت: «ای ابن عباس، علی شایسته ترین افراد برای خلافت است ولی قریش تاب تحمل خلافت او را ندارد».[5]

عمر بن خطاب گفت: «عَجزَتِ النّساء أن یَلِدن مثل علی بن ابی طالب، لولا علیٌ لَهَلَکَ العمر... زنان گیتی عاجزند که مانند علی به دنیا آورند، اگر علی نبود عمر هلاک می گردید»- خوارزمی حنفی، المناقب ؛ ص81.

 

عبدالله بن عباس می گوید: «آیه ای در قرآن نیست، مگر آن که علی(ع) مصداق بارز آن است. خداوند یاران پیامبر(ص) را در موارد بسیاری مورد سرزنش قرار داده است، لیکن از علی(ع) جز خیر و نیکی یاد نفرموده است».[6]

احمد بن حنبل(امام حنابله که به عنوان یک محدّث توانمند مورد تأئید همه اهل سنت است) می‌گوید: «آن فضائلی که با سندهای صحیح برای علی است، برای هیچ ‌یک از صحابه نیست»[7] و نیز همو می گوید: «احدی با ابن ابی طالب مقایسه نمی شود».[8] ابن ابی الحدید معتزلیِ سنّی مذهب در مقدمۀ شرح نهج البلاغه می نویسد: «چه گویم در حق مردی که در هدایت بر مردم پیشی گرفته، به خدای ایمان آورده و او را عبادت نموده است در حالی که هر کس که بر زمین بود سنگ می پرستید و خالق را انکار می کرد. احدی در توحید بر او پیشی نگرفت جز محمد رسول اللّه(ص)». سیوطی، از استوانه های علمی اهل سنت، و ابن عساکر از ابن عباس نقل می کنند: «در حق علی، سیصد آیه در قرآن نازل شده است».[9]

احمد بن حنبل مي‌گويد: «ما جاء لاحد من اصحاب رسول الله من الفضائل ما جاء لعلي بن ابي طالب... رواياتي كه در فضيلت علي آمده در حق هيچ يك از صحابه نيامده است»- مستدرك صحيحين؛ ج 3، ص 107- مناقب احمد بن حنبل ص 163.

از عايشه روايت شده است كه: «علي اعلم النّاس بِالسّنة... علي بن ابي طالب آگاه‌ترين مردم به سنّت پيامبر است»- الاستيعاب ابن عبد البر؛ ج 3، ص 40 - تاريخ الخلفاء سيوطي؛ ص 115. 

از عبداله بن عمر سؤال شد: «در بین صحابۀ پیامبر(ص)کدامیک افضل هستند؟ عبداله گفت: ما صحابه را این گونه بر می شماردیم؛ اولین ابوبکر و سپس عمر و سپس عثمان. مردی به ابن عمر گفت: پس علی...؟! ابن عمر گفت: وای بر تو، علی از اهل بیت است و کسی با او قیاس نمی شود. علی با رسول خدا(ص) است در درجۀ او».[10]

شافعی، امام اهل سنّت، دربارۀ امیرالمؤمنین(ع) سروده است: «علیٌّ حُبَّهُ جُنَّه،  قسیم النّار والجَنَّه، وصیِّ المصطفی حَقّا، امام الاِنسِ والجِنّه... علی که محبّتش پوششی است(از آتش)، تقسیم کنندۀ آتش و بهشت است، وصیّ بر حق مصطفاست، امام انس و جنّ است».

محمد بن ادریس( از رؤسای مذهب شافعی)درباره علی (ع) سروده ای دارد که مضمون آن چنین است: «هر گاه علی جایگاه و حقیقت خویش را برای مردم آشکار کند، هر آینه مردم دسته دسته در برابر او به سجده خواهند افتاد...».[11] 

ابن ابی الحدید اندیشمند بزرگ اسلامی و از علمای اهل سنت می گوید: «دانش تفسیر از او سرچشمه گرفته و از تعالیم او دامن گشوده است. گر چه عده ای سعی کردند که برتری و مقام او را کتمان کنند. اما او چون خورشیدی است که با کف دستها پوشیده نمی شود و مانند روشنایی روز است که چشمهای بینا آن را درک می کنند».

ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، 24 حدیث نبوی در حقّ علی(ع) از مسند احمد نقل می کند و می نویسد: «من در کتاب خود تنها احادیث و روایات علمای اهل سنت را بیان می کنم و نه مشهورات فرقۀ امامیه[12](چون حدیث منزلت، غدیر، دار و...) را که متهم به رفض اند». یکی از 24 حدیث برگزیدۀ ابن ابی الحدید در کتابش، به این شرح است: رسول خدا(ص)فرمود: «خدای عزّ وجلّ با من پیمانی دربارۀ علی بست». سؤال شد: آن چیست؟ پاسخ داد: خداوند فرمود: «...به درستی که علی پرچم هدایت و امام اولیای من و نوری است برای بندگان و مطیعانم و همان کلمۀ تقوایی است که بر متّقین الزام می نمایم. آن کس که علی را دوست می دارد، مرا دوست می دارد و آن کس که از او اطاعت می کند، مرا اطاعت کرده است. پس او را بشارت ده». به پروردگارم عرض کردم: «من او را بشارت دادم، پس گفت: من بندۀ خدایم و در قبضۀ قدرت او. اگر مرا به گناهانم عذاب فرماید حق است و اگر این وعده ها را محقق فرماید، اوست اولی بدین امر». پس من او را چنین دعا کردم: «خداوندا، دل او را جلای کامل عنایت فرما و شکوفایی وجودش را در ایمان به خودت قرار ده». پروردگار فرمود: «این دعاها دربارۀ علی اجابت شد، الّا که امر دیگری را نیز برای او در نظر گرفته ام که از میان جمیع اولیایم تنها به وی اختصاص دارد: او باید بلایایی را تحمل نماید که احدی از اولیایم نکشیده است...».

ابن ابی الحدید می نویسد: «اگر گهگاه علی فضائل خویش را بیان می کرد به سبب پوشیدگیِ حال او و یا از باب شکوه یا آه دل بود، و نیز از باب شکر نعمت الهی بر خود، و نیز از باب بیدار ساختن غافلان نسبت به فضیلتی که خداوند به وی اختصاص داده، و همچنین آشنا ساختن مردمان با فضائل خود که از وجودش بهره ها گیرند. و این از باب امر به معروف و نهی از منکر بود که مردمان اشتباه نکنند و دیگری را بر او مقدّم ندارند چرا که خداوند از آن نهی فرموده است: «آیا آن کس که به حق راه یافته است سزاوار تر است به پیروی، یا آن که خود نیازمند هدایت است؟».

ابن ابی الحدید که چنین از امیرالمؤمنین(ع) تمجید می کند،در مقدمۀ همین کتاب می نویسد: «حمد خدای را که مفضول(ابوبکر) را بر فاضل(علی) مقدم داشت». به طور کلی در دیدگاه برخی از علمای اهل سنّت چون ابن ابی الحدید، خوارزمی، قندوزی و... نوعی تناقض دیده می شود. ایشان در حقیقت در نوعی تحیّر به سر می برند: از سویی وجدان بیدار و ایمان و صفایی در خود دارند که ایشان را وا می دارد که چنین در شرح مناقب علی بن ابی طالب(ع) قلم بزنند، و از سویی دیگر قادر نیستند باورهای سنّتی خود و پدران خود را کنار بگذارند-بر گرفته از «فضائل امام علی(ع) در بیان ابن ابی الحدید»؛ دکتر محمدعلی انصاری(با تلخیص و اندکی تغییر).

[1] - مجمع الزوائد هیثمی؛ج9،ص130- مُسنَد احمد حنبل؛ج7،ص21-مستدرک الصحیحین؛ج3،ص125(با تأکید برسند صحیح).

[2] - ابن عبدالرزاق(استاد بخاری) در کتاب المُسَنَّد؛ج5،ص446.

[3] -الامامه والسیاسه؛ج1،ص43- انساب الاشراف؛ج5،ص18-و نیز شبیه این روایت در تاریخ طبری؛ ج3،ص301- تاریخ اسلام(ذهبی)؛ج3،ص305- الولایه والنّهایه(ابن کثیر دمشقی)؛ج7،ص165و... آمده است.

[4] - علی کیست؟ ؛ فضل الله کمپانی، ص244.

[5] - تاریخ یعقوبی؛ج2،ص158.

[6] - امامت علی در آینه عقل و قرآن؛ محمد جواد مغنیه، ص 125.

[7] - مناقب احمد؛ ص162.

[8] -مسند حنبل؛ج4.

[9] - تاریخ الخلفاء سیوطی؛ص171- تاریخ دمشق؛ج42،ص364- الصواعق المحرقۀ ابن حجر مکی؛ص196.

[10] - شواهدالتنزیل للحسکانی؛ج2،ص270،ح903و904- ینابیع المودّه قندوزی حنفی؛ ج1، ص 177-دکتر محمد حسینی قزوینی. این گونه سخنان، در کتابی به نام «الامام علی فی آراء الخلفاء»(مربوط به اهل سنت) گردآوری شده است.

[11] - والعادیات، فضایل حضرت علی(ع)؛ ص 17.

[12] - مقصود از فرقۀ امامیه، شیعیان دوازده امامی هستند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:علی(ع) در نظر خلفا و علمای اهل سنت,
ارسال توسط تبيان فا